تا ولایت هست آزادی بدان یعنی که پشم
خانه ی مجانی ، برق رایگان یعنی که پشم
علت فقر و فساد و ریشه های نکبتند
شادمانی زیر چتر شیخکان یعنی که پشم
روی منبرها به سر کوبیدن و چُسناله ها
گفتن مهدی بیا شان هر زمان یعنی که پشم
تا ولایت حاکم است با گرگهایش هر کران
امن و آسایش به کنج آشیان یعنی که پشم
جاکشانش وعده ها اینجا و آنجا میدهند
وعده ها اما همه خرد و کلان یعنی که پشم
از جهنم گشته بدتر حال و روز مردمان
انتظار از رهبران روضه خوان یعنی که پشم
کارشان تنها شده اعدام درمانی همه
پول نفت و گازها بر سفره مان یعنی که پشم
یا حسین گویان تجاوز توی زندان میکنند
دین و ایمان و امان و نوحه شان یعنی که پشم
میدهد بوی گُه هر حرف از دهان در میدهند
گفته هاشان آنچنان و اینچنان یعنی که پشم
خنده ها را کوچه ها از روی لب سر میبرند
گریه هاشان دور چاه جمکران یعنی که پشم
کاخها از خون محرومان به هر سو ساختند
نعره شان هر گوشه بر مستکبران یعنی که پشم
تا ولایت هست آزادی بدان یعنی که پشم
خانه ی مجانی ، برق رایگان یعنی که پشم
« مهدی یعقوبی »
