کاریکاتوری از صد سال پیش فکاهی نامه ملا نصرالدین
مار و عقربهای عمامه به سر به جان مشروطه افتادند !
مار و عقربهای عمامه به سر به جان مشروطه افتادند !
این چهره که خنگ و بی سواد است
عمامه به روی سر نهاد است
پا تا به سرش همه فساد است
حوری به بهشت وعده داد است
آخوند پلید و کون گشاد است
غلمان شده حوزه نوجوانی
در شغل شریف روضه خوانی
آدمکش و قاتل و روانی
چون مور و ملخ در ازدیاد است
آخوند پلید و کون گشاد است
هر جای جهان که پا گذارد
سوقاتی که گند و گو بیارد
انسانیت و شرف ندارد
بر لب که شعار مرده باد است
آخوند پلید و کون گشاد است
مردم همه کور و کر که خواهد
یک گله ی جانور که خواهد
هر گوشه مرید خر که خواهد
در فکر تجاوز و جهاد است
آخوند پلید و کون گشاد است
گرگی که لباس میش آید
در جهل و جنون همیشه پاید
حتی بشه را هوا بگاید
با عقل و خرد که در عناد است
آخوند پلید و کون گشاد است
آیین و مرام و مذهبش سکس
حتی که خدا روی لبش سکس
ذرات وجود و عصبش سکس
مکار و مزور و شغاد است
آخوند پلید و کون گشاد است
در چهره دو من که ریش دارد
ویلا به شمال و کیش دارد
چون عقرب و مار نیش دارد
از کشتن و کشتار که شاد است
آخوند پلید و کون گشاد است
همواره خبیث و بس خسیس است
هر جای جهان که کاسه لیس است
از ساخته های انگلیس است
مانند غلام خانه زاد است
آخوند پلید و کون گشاد است
در چهره دو من که ریش دارد
ویلا به شمال و کیش دارد
چون عقرب و مار نیش دارد
از کشتن و کشتار که شاد است
آخوند پلید و کون گشاد است
همواره خبیث و بس خسیس است
هر جای جهان که کاسه لیس است
از ساخته های انگلیس است
مانند غلام خانه زاد است
آخوند پلید و کون گشاد است
مهدی یعقوبی