مملکتم شد که پر از کون گشاد

مملکتم شد که پر از کون گشاد
در کف یک مشت همه بیسواد
 هر وجب اندر وجبش مسجد است
قاری قرآن که به دستش پماد
قاتل سردار وطن بابکند
خائن و آدمکش و بی اعتماد
مشکل اصلی که فقط چادر است
موی زنان عامل جرم و فساد
سیل خرافات که از سر گذشت
عقل و خرد مانده که در انجماد
مشهد و قم فاحشه ها کودکند
بی شرفان مدرکشان اجتهاد
معنی ناموس که زیر شکم
بر سر « کُ ... س » جمله رجل در جهاد
لقمه نانی که سر سفره نیست
غرق جوانان شده در اعتیاد
مذهب و دین میهنم اجباری است
جرم هر ایرانی که شد ارتداد
نسخه به ما شاش شتر میدهند
وعده پس از مرگ به روز معاد
امت قحطی زده را خر کنند
روز و شب از مرده که یا زنده باد
حوری بهشتش که هزاران دهند
خیل قرمساق بر اسب مراد
هر که مخالف بشود دشمن است
فتنه گر و خیره سر و  بدنهاد
فقر و سیه روزی و درماندگی
در نظر مذهبشان عدل و داد
هموطن از خواب که بیدار شو
تا بکی اینگونه که در انقیاد
میهن تو تشنه آزادی است
یاغی و عصیان زده بر هر شغاد
پرچم پیروزی که در دست توست
مشتی از آهن که شو با اتحاد
کاوه آهنگر دوران تویی
سر به تن دشمن ایران مباد
مهدی یعقوبی