تو که با موی زن تحریک گردی
رخ نیکوی زن تحریک گردی
از آهنگ و صدا از لحن و گفتار
به رنگ و روی زن تحریک گردی
وضو بگرفته یا رب روی لبها
عبور از کوی زن تحریک گردی
وضو بگرفته یا رب روی لبها
عبور از کوی زن تحریک گردی
به لای پای او تنها که فکرت
از آن پهلوی زن تحریک گردی
بلرزی تا ببینی روی زیبا
بدان ابروی زن تحریک گردی
گمانم شیخی و آخوند و ملا
که با گیسوی زن تحریک گردی
بباید بردنت دیوانه خانه
تو کز زانوی زن تحریک گردی
و یا پالان بر آن پشتت در انداخت
تو که از بوی زن تحریک گردی
مهدی یعقوبی