Friday, February 28, 2014

گفتا که منم رهبر گفتیم همه بع بع




گفتا که منم رهبر  گفتیم همه بع بع
از نطفه پیغمبر  گفتیم همه بع بع
گفتا که شبانم من  امت همه گوسفندان
گرگی به سر منبر  گفتیم همه بع بع
گفتا که در آیینم  عقل است و خرد تعطیل
چون قافله ای از خر  گفتیم همه بع بع
هر کس که بگوید نه او مفسد فی الارض است
گردن زدنش کیفر گفتیم همه بع بع
در مملکت ایران  ما زنده به شمشیریم
با دار و تبر یکسر گفتیم همه بع بع
گریاندن این مردم من معجزه ام باشد
از مسگر و تا زرگر گفتیم همه بع بع
گفتا دو سه تا دلبر گر دور و برم باشد
خندان بزنم ساغر گفتیم همه بع بع
در سفره سر مرغی  یا بره بریانی
جان من بدهم آخر گفتیم همه بع بع
گفتا که نگو بع بع یا در پس من مع مع
هی قع قع و هی عرعر  گفتیم همه بع بع

 گفتا به جهان خبره  در امر نکاح هستم
از مادر و تا دختر گفتیم همه بع بع
تا بیضه شکم دارم من مفتخوری کارم
عمامه خون بر سر گفتیم همه بع بع
تا خر به جهان باشد گفتا که منم باشم
آخوند شکم پرور گفتیم همه بع بع


« مهدی یعقوبی »